پس از پایان جنگ سرد، قفقاز جنوبی، حوضه دریای خزر و آسیای مرکزی به مناطقی تبدیل شدند که نقش مهمی در اندیشههای استراتژیستهای ژئوپلیتیک غربی داشتند و از همین روی اهمیت آن در امور بینالمللی، فراتر از منابع فراوان انرژی مورد توجه قرار گرفت. با این حال، وقفهای از تعامل استراتژیک در پایان دهه اول قرن جدید مشاهده شد. اکنون، یک و نیم دهه بعد، تمایل وزارت امور خارجه ایالات متحده، سیاستگذاران و مشاوران در واشنگتن به این منطقه دوباره شعلهور شده که با همسویی اروپا نیز همراه است.
به گزارش اقتصاد ملت به نقل از روابط عمومی گروه بینالملل مانا؛ در پس زمینه تقویت تبادلات دیپلماتیک و اقتصادی بین چین و پنج کشور آسیای مرکزی، که نمونه آن نشست اخیر سران در «شیان» بود، اهمیت کریدور میانی در سراسر دریای خزر بوده که در سالهای اخیر به طور پیوسته گسترش یافته است.
البته دومین مجمع اقتصادی اتحادیه اروپا و آسیای مرکزی، که همزمان با نشست شیان در آلماتی برگزار شد، کمتر مورد توجه قرار گرفت. بنابراین، اتحادیه اروپا از توسعه و تقویت کریدور میانی به عنوان یک موازنه احتمالی در اتکا به زیرساختهای روسیه استفاده میکند. نشست آلماتی نشان دهنده جهتگیری سیاست راهبردی اتحادیه اروپا و مصوبه شورای اتحادیه اروپا در ژوئن ۲۰۱۹ بوده که به دنبال ایجاد روابط نزدیکتر با کشورهای آسیای مرکزی است.
نقش آذربایجان و قزاقستان
در رویکرد نوین غرب و چشم اندازی راهبردی آن، دو کشور آذربایجان و قزاقستان نقش کلیدی دارند. چون این دو کشور برای اجرای کریدور میانی و تقویت قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی نقش اساسی دارند. در این میان، جمهوری آذربایجان به دلیل پیوند جغرافیایی آن با اروپا و آسیا و جایگاه مهم آن در بخش حملونقل و لجستیکی کریدور میانی، از جایگاه ویژه برخوردار است.
همکاری آذربایجان و قزاقستان به عنوان عامل شتابدهنده در راه اندازی عملیاتی کریدور میانی از سال ۲۰۱۷ بوده که بعداً این همکاری دوجانبه به پلتفرم چندجانبه در راستای تقویت توسعه منطقهای تبدیل و به تغییر چشمانداز ژئواکونومیک آن کمک کرده است.
در پی تحولات اخیر، کریدور میانی از پروژۀ صرف ژئواکونومیک به یک مسیر ترانزیتی مهم سیاسی تبدیل شده است. تغییر الگوهای تجارت بینالملل به دنبال تداوم جنگ روسیه و اوکراین، اهمیت کریدور میانی را افزایش داد، به طوری که حمل بار از طریق کریدور میانی تنها در سال گذشته افزایش دو برابری را تجربه کرد.
موضع پکن
گاهی کریدور میانی به عنوان جزئی از طرح کمربند و جاده چین به تصویر کشیده میشود و بُعد استراتژیک و متمایز آن را نادیده میگیرند که به باور کارشناسان گمراه کننده است. در واقع، حمایت چین از کریدور میانی در مقایسه با منابعی که به سایر مسیرهای ترانزیتی (مسیر شمالی از طریق روسیه و مسیر دریایی جنوبی) در BRI اختصاص داده، بسیار اندک است.
توسعه کریدور میانی، با وجود موانع، نمادی از آرمان منطقه قفقاز جنوبی-آسیای مرکزی برای کاهش وابستگی سیاسی و اقتصادی است. باوجود گامهای محکم در توسعه زیرساختهای حیاتی مانند ایجاد بندر مدرن و چندوجهی «آلات» توسط آذربایجان، شناخت قدرتهای غربی از اهمیت استراتژیک این مسیر هنوز به اندازه جایگاه آن نبوده، در این راستا نیاز به افزایش سرمایهگذاری چندجانبه از سوی آنها است.
اگر کریدور میانی در زمان مناسب توسعه یابد، این پتانسیل را دارد که به عنوان مجرایی برای رهایی آسیای مرکزی از نفوذ روسیه عمل کند، زیرا در پی جنگ اوکراین این روند رو به کاهش است. تمایل تاریخی روسیه به اعمال فشار بر کشورهای آسیای مرکزی از طریق تهدیدات نظامی و کنترل مسکو بر بازارهای انرژی، میتواند رویکرد محتاطانه چین در مورد کریدور میانی را توضیح دهد. به عنوان مثال، در اجلاس شیان، پکن مسیر از پیش برنامهریزی شده قرقیزستان -ازبکستان-ترکمنستان- ایران -ترکیه -اروپا را اعلام کرد.
اگرچه مسیر حملونقل بینالمللی ترانس خزر (TITR) – پروژهای گسترده است که کریدور میانی مهمترین بخش آن است – در ابتدا به عنوان مسیری جایگزین برای کالاهای چینی و بالقوه آسیای جنوب شرقی جهت رسیدن به اروپا در نظر گرفته شد، اما پکن در عمل آن را به عنوان بخشی از BRI در نظر گرفت. البته سرمایه گذاری چین در TITR و به ویژه کریدور میانی، کمتر از سایر طرحها است. چون پکن کریدور میانی را به عنوان ابزاری برای گسترش نفوذ خود در آسیای مرکزی میداند. همچنین چینیها نسبت به هرگونه حمایتی که تعادل ژئوپلیتیکی منطقه را دچار تغییر میکند، تردید دارند.
تحولات اخیر باعث ایجاد فرصتهای جدید برای TITR و کریدور میانی در راستای پیشبرد توسعه اقتصادی و یکپارچگی مستقل در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی شده است. اگر معاهده صلح جامع ارمنستان با آذربایجان نیز برقرار شود، این امر در قفقاز جنوبی نمود بیشتری خواهد داشت.
https://eghtesademelat.ir/?p=202887