فضای توسعه‌ای و مناسبات بازاری تعاونی ‌های روستایی باید از فضای طبیعی – اقلیمی تفکیک شود

 

مدیرعامل سازمان مرکزی تعاونی روستایی ایران خواستار تفکیک فضای توسعه‌ ای و مناسبات بازاری تعاونی‌ های روستایی باید از فضای طبیعی – اقلیمی شد.

به گزارش روابط عمومي سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران؛ دکتر حسین شیرزاد در سومین گردهمایی ناحیه بندی فضایی تعاونی ‌های کشاورزی و روستایی ایران عنوان كرد: تاکنون در حوزه برنامه‌ ریزی، طراحی و حتی تاسیس تعاونی ‌های روستایی در کشور برخورد نظری ما از نگره «معرفت شناسی»، جوهره و انگاره اثبات گرایانه یا پوزیتیویستی داشته و مناسبات تجاری روستایی را بخشی از فرآیند محیط طبیعی و یا حداقل در وحدت با محیط طبیعی تلقی می‌ کردیم؛ در نتیجه در شناخت و لاجرم تحلیل عناصر و اجزای پویش و جریان ‌های بافتی درک مبتذل یا ساده انگارانه داشتیم. بنابراین در تمامي برنامه ‌ریزی‌های ملی حتی در عالی ترین اشکال آن، ناحیه بندی سرزمینی و پهنه بندی نواحی روستایی با طبقه ‌بندی اقلیمی تعریف می ‌شد.

وي در ادامه افزود: روشی هم که اکنون در بخش برنامه‌ ریزی تعاون روستایی کشور دنبال می شود؛، ادامه همان سنت برنامه‌ ریزی اقلیم – محور مالوف است. این شکل از برنامه ‌ریزی هیچ حسی نسبت به گذار تدریجی و آرام جریان های بین ‌سکونت گاهی، درون – و برون ‌سکونتگاهی مانند سرمایه‌گذاری های دولت در ایجاد سدها و شبکه‌ های بزرگ آبیاری و عملیات گسترده آبی و خاکی طی سال های گذشته و برآمدن اراضی نوآباد پایاب سدها، جریان‌های بین‌المللی و تولد کلان شهــــرها، کشف منابع جدید انرژی، شاهراه های بزرگ، خطوط راه آهن استراتژیک، ایجاد نوشهرها، توسعه صنعتی، تحولات برون مرزی و منطقه ای، موقعیت‌های ژئواستراتژیک و جغرافیایی، شکل گیری بازارهای جدید خدماتی و توریسم و جهانگردی، ناامنی‌های نهادینه شده در قلمروهای خاص، جریان افراد، کالاها، اطلاعات، نوآوری و دسترسی به منابع نادر و کمیاب یا چشم اندازهای منحصر به فرد ندارد. 

دكتر شيرزاد خاطرنشان كرد: این پارامترها عواملی هستند که در شکل گیری فضاهای نو و پویش فضا در مناطق روستایی کشور تاثیر می‌ گذارند که شوربختانه به دلیل گستره و سیطره سهمگین اثبات گرایی بر برنامه ‌ریزی‌های روستایی غلبه تام داشته ‌اند. حتی این اواخر تغییرات وسیعی که در تبدیل دهستان ها به شهرهای کوچک و متوسط در دولت‌های نهم و دهم اتفاق افتاده نیز معمولا در برنامه‌ ریزی‌ها مورد توجه قرار نمی ‌گیرد.

وي همچنين افزود: جریان پیوندها در بطن فضا (نظیر جریان های افراد، کالاها، پول، اطلاعات، فناوری، مواد، شبکه) و جریان هم کنشی و تعامل در سطوح بخش ها که شامل فعالیت‌ های تعاملی “روستایی – شهری” معمولا اجزای مفقوده برنامه ‌ریزی های متعارف در حوزه روستایی اند. به اعتقاد من هر نوع طبقه ‌بندی یا ناحیه بندی نواحی روستایی نه بر اساس موقعیت طبیعی یا حوضه آبخیز؛ بلکه باید بر اساس تحولات فضایی مبنای عمل برنامه ‌ریزی به ویژه در حوزه تعاونی‌ های روستایی کشور قرار گیرد. به عبارت دیگر فضای توسعه ای تعاونی ‌ها و مناسبات بازاری آنها باید از فضای طبیعی – اقلیمی تفکیک شود. طبقه ‌بندی یا ناحیه بندی های اقلیم محور یا محیط طبیعی محور دیگر الهام بخش نیست.

مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی کشور گفت: در کشورهای پیشرفته ناحیه بندی های روستایی را با در نظر داشتن تحولاتی با ماهیت ساختی – کارکردی مثل دگردیسی های بافتی و ساختاری در حوزه بندی های موضوعی و ذیل مفصل بندی دورانی؛ طبقه بندی می کنند؛ چراكه رفتار توسعه ای هر یک از پهنه های روستایی متفاوت بوده و حداقل منبعث از متغیر تک خطی “محیط طبیعی” نیست. شما در نظر بگیرید مناطق روستایی ایران مانند ۵۰ سال پیش از نوعی یکپارچگی برخوردار نیست. به عنوان مثال روستاهای مجاور حوزه کلان شهرها و شهرهای بزرگ با روستا شهرها و شهرک های کشاورزی کاملا متفاوت است.

وي خاطرنشان كرد: روستاهای با کارکرد صنعتی حوزه نفوذ کانون های صنعتی بزرگ (عسلویه و پارس شمالی و …) یا روستاهای حوزه نفوذ مناطق آزاد و ویژه تجاری با هم بسیار فرق دارند. همچنین روستاهای قلمرو حوزه نفوذ نسبی قطب ‌های کشاورزی، کشت و صنعت ها و مناطق ویژه کشاورزی با روستاهای مستقر در مجور یا درون مناطق حفاظت شده و آسیب پذیر زیست محیطی قلمرو کلان شهری و شهرهای بزرگ یا دهات قلمرو استقرار و حوزه نفوذ نسبی شهرک ها و نواحی صنعتی کاملا متمایزند. شما در نظر بگیرید روستاهایی با کارکرد تفریحی را که قلمرو و حوزه نفوذ روستایی با جاذبه گردشگری یا محورهای توریستی یا صنایع دستی است با روستاهایی را که قلمرو و حوزه نفوذ نسبی محدوده های با کارکرد اقتصادی ویژه (مناطق آزاد، بنادر بزرگ، حوزه‌های نفتی و …) هستند که تفاوت از زمین تا آسمان است. 

دكتر شيرزاد در ادامه همچنين گفت:‌حال اگر روستاهای قلمرو حوزه نفوذ نسبی مناطق مرزی که مبادلات بیرونی رسمی و غیررسمی و ویژگی ژئواستراتژیک مناطق مرزی دارند را به این فهرست اضافه کنیم؛ می بینیم که این تحولات منشاء محیط طبیعی یا اقلیمی ندارند؛ بلکه باید با درک تحولات فضایی، انواع مختلف مناطق روستایی را طبقه ‌بندی كرد. حتی تعدادی از روستاها در برخی مواقع به شهرها چسبیده‌اند و به نام روستاهای خوابگاهی و یا روستاهای ویلایی حاشیه شهرها تبدیل شده‌اند. مثل بعضی روستاهای پیرامون شهرستان سرعین در استان اردبیل و روستای معروف اطراف تهران، و طرقبه و شاندیز در اطراف مشهد و … عملکرد خوابگاهی دارند که ناشی از سرریز سرمایه شهری به درون مناطق روستایی است. امروزه زمین ‌های روستایی هم به واسطه جریان سفته و بورس بازی، کارکردهای متفاوتی پیدا کرده است.

وي ادامه داد: به نظر من ابعاد مکانی – فضایی سکونت گاه‌های روستایی در شیوه تولید جدید با ۵ جریان عمده روبه رو است. اول؛ جریان تغییرات در کارکرد زمین با یورش جنون آمیزی و آزمندی سیری ناپذیر شهرنشینان در قالب تغییر کاربری های متنوع، کوه خواری، زمین خواری، جنگل خواری، ساحل خواری و … .دوم؛ جریان گذار به مدرنیته، شکل گیری فردیت و رها شدن رعیت روستایی از قیود اجتماعی گذشته. سوم؛ جریان جدایی گزینی اسکان (به مثابه یک جریان طبقاتی منتج از تقسیم کار و تخصص یا مناسبات قدرت یا فرصت‌های جابجایی (طبقاتی، شغلی، حرفه‌ای)؛ یا پدیده هایی مثل اکوتوریسم، اگروتوریسم، توریسم فرهنگی یا تغییر در الگوی کشت، تجاری شدن تولید و حرکت به سمت کشت فشرده به همراه افزایش درآمدهای مکمل یا چند پایگاهی درآمدی روستاییان. چهارم؛ نقش دولت در فرآیند تحول سکونت گاه‌های روستایی (حداقل در دو موج پس از اصلاحات ارضی و بعداز انقلاب اسلامی) و جریان تزریق پمپاژ بودجه های نفتی و تسهیم آن در مناطق روستایی و پنجم؛ جریان جدید و ناگزیر استقرار روستا در زنجیره تولید صنعتی – کشاورزی که همراه خویش قطعا جریان های کالایی و مواد اولیه، جریان ‌های مالی، جریان دانش، فناوری، تجهیزات، ماشین آلات و جریان مهاجرت های آونگی یا حرکات ماکوئی، حومه ای نیروی انسانی را به دنبال داشته است.

وي همچنين خاطرنشان كرد‌: در اینجا باید اضافه کنم که جریان مداخله مستقیم و هدفمند دولت با ایجاد نهادهای تولیدی مدرن در قالب کشت و صنعت ها، شرکت های سهامی زراعی و تعاونی های تولید روستایی حتی ترویج کشت گلخانه ای و تغییر در فناوری های آبی در کنار خزش بافت روستایی به سمت جاده تحت تاثیر توسعه زیرساخت های خدماتی هم طی یک دوره ۵۰ ساله به تغییر ات ساختاری در روستاها انجامیده است.

معاون وزیر جهاد کشاورزی همچنين گفت: امروزه جدا از جریان های فضایی تاثیرگذاری که ذکر آن رفت، هر کدام از این نواحی روستایی و روستاها از وضعیت تاریخی خود خارج شده، دارای پتانسیل ها و توان های متفاوت اما غیرقابل تعمیمی هستند و سازمان «حوضه های کارکردی روستایی» خاص و مختلفی دارند. ضمن اینکه از چالش ها و مسائل و مشکلات متفاوتی نیز برخوردارند. بدون شک تدوین یک برنامه تعاونی توسط سازمان مرکزی تعاون روستایی کشور به صورت یکسان و تنها متکی بر متغیرهای طبیعی و اقلیمی برای تمامی این نواحی فاقد کارآیی خواهد بود. حال ما می خواهیم بر بستری چنین پرتلاطم به ایجاد تعاونی ‌های نسل جدیدی بپردازیم که تاب آوری فزاینده ای در برابر انواع ریسک های سیستماتیک و غیر سیستماتیک داشته باشند.

وي در پايان خاطرنشان كرد: طبیعی است که با فهم نازلی که روش برنامه ریزی اثبات گرایی تولید می کند تعاونی ‌های تأسیسی ما فاقد انعطاف پذیری و تاب آوری گشته و سیر میرایی را طی خواهند كرد. بنابراین با توجه به کارکردهای بالقوه نهاد تعاونی در روستا و همچنین با عنایت به نابسامانی در مدیریت منابع محیطی و شرایط پیچیده توسعه انسانی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه روستایی کشور توجه به این عنصر “فضا و زمینه نهاد” در معنای واقعی آن و ارتقاء آن به یک نهاد اجتماعی مدنی تولید – بازار محور می‌ تواند بسیاری از معضلات موجود در جامعه روستایی کشور را مرتفع سازد. این امر با عنایت به نسبت بسیار بالای تولیدکنندگان خرده پا و در نتیجه آنارشی مدیریت پراکنده و نابسامان منابع محیطی، انسانی و اقتصادی حوزه‌های روستایی ضرورتی بنیادین می ‌یابد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *